مادر‌ها و بچه‌ها

به آب انداختن کشتی‌

چند ویدئو از به آب انداختن کشتیها. خیلی‌ جالبه. من که تاحالا ندیده بودم.

من به دیدار خدا رفتم و شد

این شعر خیلی‌ زیبا رو یکی‌ از دوستان برام با ایمیل فرستاده بود اما متاسفانه نام شاعر نوشته نشده:

با کراوات به دیدار خدا رفتم و شد

بر خلاف جهت اهل ریا رفتم و شد

ریش خود را ز ادب صاف نمودم با تیغ

همچنان آینه با صدق و صفا رفتم و شد

عطر بر خود زدم و غالبه سا رفتم و شد

حمد را خواندم و آن مد"ولاالضالین"را

ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد

یکدم از قاسم و جبار نگفتم سخنی

گفتم ای مایه هر مهر و وفا رفتم و شد

همچو موسی نه عصا داشتم و نه نعلین

سرخوش و بی خبر و بی سرو پا رفتم و شد

"لن ترانی"نشنیدم ز خداوند چو او

"ارنی" گفتم و او گفت "رثا" رفتم و شد

مدعی گفت چرا رفتی و چون رفتی و کی؟

من دلباخته بی چون و چرا رفتم وشد

تو تنت پیش خدا روز و شبان خم شد و راست

من خدا گفتم و او گفت بیا رفتم و شد

مسجد و دیر و خرابات به دادم نرسید

فارغ از کشمکش این دو سه تا رفتم و شد

خانقاهم فلک آبی بی سقف و ستون

پیر من آنکه مرا داد ندا رفتم وشد

گفتم ای دل به خدا هست خدا هادی تو

تا بدینسان شدم از خلق رها رفتم و شد

وبلاگ نو مبارک!

هر چند که من کلا آدم سیاسی نیستم و هرچند که به خاطر روحیه محافظه کاری که دارم کلا دور و بر چیز‌های خطرناک نمیرم و چند تا هرچند دیگه، اما از اونجا که دیدم همه سفارش می‌کنن به کوچ کردن از بلاگفا به بلاگ‌اسپات، ما هم به گوش جان نیوش کردیم و این بچه وبلاگ خودمون رو به اینجا کوچاندیم!